سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد

قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق

بهترين ها را براي خودت بساز................فقط خودت ميتواني...................دعا كردنش با من

نوشته شده در یک شنبه 23 شهريور 1393برچسب:,ساعت 7:28 AM توسط ادم وحوا| |

با ارزوي بهترين ها و پاكترين ها و ناب ترين ها و زيباترين ها براي كسي كه خودش نماد خوبي و مهرباني و پاكيست!!!!

نوشته شده در دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت 11:54 AM توسط ادم وحوا| |

كمترين آرزويم اين است : هرگز با چشمانِ مهربانت ، نامهربانىِ روزگار را نبينى ......

بالاترينِ خواسته ام برايت اينست :حاجتِ دلت ، با حكمتِ خدا يكى باشد!

زندگى ساختنى است ، نه گذراندنى.

 بمان:براىِ ساختن !

نساز: براىِ ماندن!

فاصلهِ بينِ مشكل ، و حلِ آن ، يك زانو زدن است ! امّا نه در برابرِ مشكل ! بلكه در برابرِ خدا......

هيچ چيز تو را ناراحت نکند .
فقط شاديها ، تو را احاطه کند .

دوستانت ، عاشقت باشند .
لطفِ خدا ، با تو باشد

اينها آرزوهاىِ من ، براىِ تو ،

 سال نو مبارک

 

 

نوشته شده در شنبه 2 فروردين 1393برچسب:,ساعت 2:40 PM توسط ادم وحوا| |

 

فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است!!

نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:16 AM توسط ادم وحوا| |

فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است دلت که گیر کسی باشد….همیشه میگیرد!

نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:15 AM توسط ادم وحوا| |

تازمانی که دلم پیش خدا پر نکشد


تازمانی که اجل خط ونشانی نکشد

دارمت دوست به حدی که خدا می داند


رازاین قصه فقط باد صبا می داند


 

نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت 2:52 PM توسط ادم وحوا| |

ای روزگار دل شکن هردم مرا سنگی مزن

 

       من سنگها در لقمه نان دندان به دندان دیده ام

 

 

نوشته شده در دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:,ساعت 9:14 PM توسط ادم وحوا| |

در هیاهوی زندگی دریافتم


چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت 

در حالیکه گویی ایستاده بودم

چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد

در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود

وگرنه نمیشود

به همین سادگی 

کاش نه میدویدم نه غصه میخوردم 

فقط او را میخواندم... 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:,ساعت 11:31 AM توسط ادم وحوا| |

نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچیک از مردم این آبادی...

به حباب نگران لب یک رود قسم،

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

غصه هم می گذرد،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

 

لذت دیدن این تصاویر را از دسـت ندهید ! www.taknaz.ir 

 

نوشته شده در شنبه 2 شهريور 1392برچسب:,ساعت 9:25 PM توسط ادم وحوا| |

چه اندازه سخت است زمانی که لحظه دیدار را انتظار می کشی

 

 

زمانی که تپیدنهای دلت به نهایت وجود می رسد

تا جایی که دیگر هیچکدامیک از صداهای اطراف را نمی شنوی

زمانی که چشمانت در تب باریدن دلتنگیهایش می سوزد

زمانی که دنیا را از پشت چشمان غرق در حلقه اشک ، تار می بینی

زمانی که هق هقی بلند فقط می خواهی تا که آرام شوی

زمانی که دستانت آرام ندارد ، با تمام وجود می لرزی ...

حتی قلبت

آن زمان که صدایی آرام و لطیف ....رویا گونه

نامت را صدا می زند...

بر می گردی...

آنوقت است که دیگر حتی صدای قلب خودت را هم نمی شنوی

تنها تپیدنهای وجود گرمش را در سرت احساس می کنی

دیگر دریاچه ای در چشمانت نیست

اما این بار در دستان و آغوش گرم او

با آرامش وسکوت

کم کم گرم می شوی تا آنجایی که دلت می خواهد زمان

همانجا بایستد ودر آغوش گرمش برای همیشه بمانی

اما ناگهان با صدای دلخراش همکلاسیت بیدار میشوی

و میبینی که باز هم مثل همیشه سر کلاس ادبیات .. پای درس شیرین عشق ...خواب رفته ای

 ...

و باز هم رویای با او بودن تورا آزار میدهد...

و دیگر هیچ

نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت 11:13 PM توسط ادم وحوا| |

دلتنگ که میشوم...


 

به آسمان نگاه میکنم...


 

دلخوش میشوم که توهم زیر این سقفی...


 

نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت 11:10 PM توسط ادم وحوا| |

دلتـــ♥ تَنگـــ ♥ یكـــ نَفر ♥ كه باشَد ،

 تَمام تَـلاشَت را هَم كُـنے تا خوش بگذرد ،

 وَ لَحظه اے فراموشَش كُـنے ، فایده اے نَدارَد .

 ✓ تُو ، دلتـــ♥ تَنگـــ است

 دلتـــ♥ بَراے هَماטּ ♥ یكـــ نَفر ♥ تَنگـــ است

 تا نَیایَد ...

 تا نَباشَد ...

 هیچ چیز دُرُست نمے شَوَد ...

نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت 11:8 PM توسط ادم وحوا| |

چند سطری برای زندگی

دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو

بلکه

به خاطر شخصیتی که من به هنگام با تو بودن پیدا می کنم

نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,ساعت 3:14 PM توسط ادم وحوا| |

هیچ شکی نیست
که ماهر ترین دزد دنیا منم ,
نمیدانی
چقدر دزدکی تو را دیدم و نفهمیدی
نوشته شده در شنبه 19 مرداد 1392برچسب:,ساعت 1:15 PM توسط ادم وحوا| |

سکوت می کنیم....

به یاد تمام "دوستت دارم" هایی که در گلو ماند !


سکوت می کنیم...


به احترام تمام خاطراتی که درودیوار زندگی را آذین بسته اند !


سکوت می کنیم...


برای لحظه ای بیشتر باهم بودنمان . . . .


و سکوت انگار سخت ترین کار ِ دنیاست !


سکوت می کنیم !


آخ !


دیدی چه شد ؟


من با همین کلمات سکوتم را شکستم....

نوشته شده در پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,ساعت 7:41 PM توسط ادم وحوا| |

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن:
۱- آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “
بــه تــو” بخندند!
۲- آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “
بـــــــا تــو” بخندند!

نوشته شده در پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,ساعت 7:38 PM توسط ادم وحوا| |

دلــــی را نشکـــن شـایـــــد خــــــانه ی خـــــــــدا باشــــد؛

 

کســــی را تحـقـیر مکــــن شـایــــد محــبـــــوب خــــــــدا باشـــــد؛

 

از کـمکــــی دریــــغ مکــــن شـایــــد کـلــــــیـد بهــشـــت باشـــــد

 

 

سرنمــــــــاز اول وقـت حــاظــــر شـــو؛ شـایــــد آخـــــریــــن

 

دیــــــدارت با خـــــــــــدا باشـــــد در زمیـــــــن...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 17 تير 1392برچسب:,ساعت 10:24 AM توسط ادم وحوا| |

بعضی حرف ها مال نگفتن هستن
مال آلوده نشدن در دایره کلمات
همان جا............
کنج پستوی دل که باشند حرمت دارند
زاده که شوند انگار مرده اند.......
نوشته شده در دو شنبه 17 تير 1392برچسب:,ساعت 10:24 AM توسط ادم وحوا| |

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد میشی برمیگرده نگات میکنه

بدون براش مهمی...

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی برمیگرده با عجله میاد به سمتت

بدون براش عزیزی...

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی برمیگرده نگات میکنه

بدون براش قشنگی...

 اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی باهات اشک میریزه

بدون دوستت داره...

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه

بدون عاشقته...

نوشته شده در پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,ساعت 6:31 PM توسط ادم وحوا| |

 

مادر قدیم
گویند مرا چو زاد مادر
 
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره ی من
 
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
 
تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
 
الفاظ نهاد و گفتن اموخت
لبخند نهاد بر لب من
 
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
 
تا هستم و هست دارمش دوست
(ایرج میرزا)
 
 
 
 
 
 
مادر جدید
گویند مرا چو زاد مادر
 
روی کاناپه لمیدن آموخت
شبها بر ماهواره تا صبح
 
بنشست و کلیپ دیدن آموخت
بر چهره سبوس و ماست مالید
 
تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت
بنمود تتو دو ابروی خویش
 
تا رسم کمان کشیدن آموخت
هر ماه برفت نزد جراح
 
آیین چروک چیدن آموخت
دستم بگرفت و برد بازار
 
همواره طلا خریدن آموخت
با قوم خودش همیشه پیوند
 
از قوم شوهر بریدن آموخت
آسوده نشست و با اس ام اس
 
جکهای خفن چتیدن آموخت
چون سوخت غذای ما شب و روز
 
از پیک مدد رسیدن آموخت
پای تلفن دو ساعت و نیم
 
گل گفتن و گل شنیدن آموخت
بابام چو آمد از سر کار
 
بیماری و قد خمیدن آموخت
 


 
نوشته شده در یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:45 AM توسط ادم وحوا| |

همیشه یادتان باشد که زندگی پیشکشی است برای شادمانی و خوب زیستن

 

لبخند زیباترین آرایش هر فرد است و مثبت اندیشی کلید خوشبختی.

 

زندگی کوتاه تر از آن است که خود را بخاطر مسائل بی ارزش دچار استرس کنید.

 

از همه لحظه های عمرتان لذت ببرید , کمتر قضاوت کنید و بیشتر

 

بپذیرید و مادامی که به کسی آسیب نمیرسانید

 

همانگونه که دوست دارید زندگی کنید و اهمیت ندهید که دیگران

 

درباره شما چگونه فکر میکنند و چه می گویند.

نوشته شده در یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:44 AM توسط ادم وحوا| |

یاد خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم

خــــدا تنها روزنه امیدی است كه هیچگاه بسته نمی شود،

تنها كسی است كه با دهان بسته هم می توان صدایش كرد،

با پای شكسته هم می توان سراغش رفت،

تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمی دارد،

تنها كسی است كه وقتی همه رفتند می ماند،

وقتی همه پشت كردند آغوش می گشاید،

وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود

و امپراتوری است كه دلش با بخشیدن آرام می گیرد و نه با تنبیه ....

خـــــــــــدا را برایت آرزو دارم

چند روزي احتمالا نباشم پس كمتر به وبلاگ سر مي زنم

نوشته شده در یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:38 AM توسط ادم وحوا| |

باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره هارا

                    بیشتر دوست دارند .

                    نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 10:7 PM توسط ادم وحوا| |

من از تو فرشته نساختم!

چون چیز ساختنی هر چند هم که مثل فولاد سخت و محکم باشد بالاخره از بین می رود

اما مهر تو و محبت تو نشان از فرشته بودن تو دارد

شاید در گذر زمان همه چیز تغییر کند

چهره تو

زندگی تو

امکانات تو

و غیره تو

اما تو همچنان فرشته می مانی

تو فرشته ای.................

 

 

نوشته شده در یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:,ساعت 3:8 PM توسط ادم وحوا| |

عطر هميشه بوي خوبي دارد چه در بيابان و چه در كوه!

گلاب هميشه خوشبوست چه در خانه فقير و چه در خانه غني!

انسان مهربان و بدون ريا هميشه حس خوب دارد چه تنها  و چه در كنار ديگري!

حس خوب از درون خودت هست نه ديگري....

قدرش را بدان و هميشه جاريش كن....

زندگي با خوباني مثل شما رنگ و رو مي گيرد....

نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:43 AM توسط ادم وحوا| |

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ

 

ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ

 

ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ

 

ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ

 

ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ

 

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ

 

ﻣﯿﺎﯼ

 

ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ

 

ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﺠﻮﺍﺏ

 

ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ

 

ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ

 

ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ

 

ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?


نوشته شده در پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:,ساعت 11:0 PM توسط ادم وحوا| |

ﭼـﻘـﺪﺭ ﺧـﻮﺑـﻪ . . .
ﯾـﮑـﯽ ﺑـﺎﺷـﻪ ﯾـﮑـﯽ ﺑـﺎﺷـﻪ ﮐـﻪ ﺑـﻐـﻠـﺖ ﮐـﻨـﻪ . . .
ﺳـﺮﺗـﻮ ﺑـﺰﺍﺭﯼ ﺭﻭﯼ ﺳـﯿـﻨـﺶ ﺁﺭﻭﻣـﺖ ﮐـﻨـﻪ . . .
ﺣـُﺮﻡ ﻧـﻔـﺲ ﻫـﺎﺵ ﺗـﻨـﺖ ُ ﺩﺍﻍ ﮐـﻨـﻪ . . .
ﻋـﻄـﺮ ﺩﺳـﺘـﺎﺵ ﻣـﻮﻫـﺎﺗـﻮ ﻧـﻮﺍﺯﺵ ﮐـﻨـﻪ . . .
ﭼـﻘـﺪﺭ ﺧـﻮﺑـﻪ . . .
ﭼـﻘـﺪﺭ ﺧـﻮﺑـﻪ ﮐـﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺩﻡ ﮔـﻮﺷـﺖ ﺑـﮕـﻪ…
ﻏـﺼـﻪ ﻧـﺨـﻮﺭﯼ ﻫـﺎ . . .
ﻣﻦ ﮐــ ـــﻨـــ ـــﺍﺭﺗـــــــ ـــــــــﻢ…
نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت 11:10 PM توسط ادم وحوا| |

عجیب است که ؛
پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم !
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی !
بعد از چند ماه به همکاری !
بعد از چند سال به همسایه ای …
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم ؛
او که یگانه است و شایسته …
نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت 11:4 PM توسط ادم وحوا| |

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .


http://www.dvd-ppt-slideshow.com/blog/wp-content/uploads/2009/07/love-story-video-photo.gif

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 5:51 PM توسط ادم وحوا| |

اشکهایم که سرازیر میشوند،

دیری نمی پاید که قندیل می بندند...!

عجب سرد است هوای نبودنت....



نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 5:45 PM توسط ادم وحوا| |

گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد

چشمهایم را فراموش می کنم

اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد

از چهار فصل دست کم یکی که بهار است...

نوشته شده در سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:28 PM توسط ادم وحوا| |

دلم شکست ؟!

عیبی ندارد شکستنی ست دیگر لعنتی ، می شکند

اصلا فدای سرت

قضا و بلا بود از سرت دور شد ......

اشکم بی امان می ریزد

مهم نیست

آب روشنی ست

خانه ات تا ابد روشن...

نوشته شده در جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 5:49 PM توسط ادم وحوا| |

مرا ببخش بخاطر تمام حرفهایی که به تو نگفتم
مرا ببخش بخاطر نداشتن واژه هایی زیبا تا ثابت کنم
که همیشه با خود و با تو صمیمی خواهم بود
و اگر نمی توانی آنرادر عشقم حس کنی
پشیمان هستم که به اندازهء کافی نثارت نکردم

اما بخاطر عشق خود پشیمان نیستم
بخاطر احساس خود نیز پشیمان نیستم
آنگونه که دستانت را لرزان ساختم و قلبم می شتابد
چیزی را پس نخواهم داد

چرا که با عشق تو هزاران زندگی را در یک زندگی گذرانده ام
و هرگز نمی توانم
برای عشق پشیمان باشم
شاید ساعاتی تو را غمگین کرده ام
اما به تمامی آن خاطرات می اندیشم

می دانم که می بایست می یافتم
بهترین را برایت
و اکنون قول خواهم داد
و اگر این را در چشمانم نمی بینی
در باقی زندگیم پشیمان خواهم بود

نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:31 PM توسط ادم وحوا| |

تقصیر ما نیست که بر روی حرفهایمان نمی مانیم  ما بر زمینی زندگی می کنیم که هر روزخودش را دور میزند !
نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:6 PM توسط ادم وحوا| |

رفتم کنارش نشستم گفتم:برای چی نمیری گل هات رو بفروشی؟ گفت:بفروشم که چی؟ تادیروز میفروختم با پولش ابجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مرد، با گریه گفت: تو میخواستی گل بخری؟ 

گفتم:بخرم که چی؟ تا دیروز برای عشقم میخریدم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم.

اشکاشو که پاک کرد، یه گل بهم داد و گفت:بگیر باید از نو شروع کرد، تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم...

نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:2 PM توسط ادم وحوا| |

وزگار نبودنت را برایم دیکته می کند...

و نمره های من باز هم می شود صفر!

هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام...

نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:1 PM توسط ادم وحوا| |

 

گاهی یک ها، دنیا را زیرو رو می کنند.
 می شود تنها با یک محبت، عشق را برای دنیا معنا کرد
 تنها با یک بخشش، تمام هستی را از آن خود کرد
 با یک گذشت، نفرت ها را به دوستی ابدی مبدل کرد
 و تنها با یک لبخند در قلب ها جاودانه شد


 اما تو ای مهربانم!
             میدانی! وقتی لبخند بر لبانت نقش می بندد،
                                            دنیا دیگر، برایم معنایی نمی یابد
نوشته شده در یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 10:59 PM توسط ادم وحوا| |

از حقيقتــــــــ ـ ـ ـ ـ هاي تلخ خسته ام …
يک دروغ شيرينـــــــــــ ـ ـ ـــــ بگو
“بگو دوستــ ـ ـــت دارم…”

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:44 PM توسط ادم وحوا| |

چگونه تکه تکه های سهمم از تو را

کنار هم بگذارم؟

  چگونه بسازمت؟

آدم هـــــــا... فـرامـوش نـــمیکــــنند ... !! ...

فــــــــقط ...

دیـــگر ســـــــــــــــــــــاکت میشـوند ...

هـمین....!

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:39 PM توسط ادم وحوا| |

مرد بزرگ کسی است که در سینه قلبی کودکانه داشته باشد . . .

.

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:35 PM توسط ادم وحوا| |


Power By: LoxBlog.Com